چهل مرحله سفر سیمرغ وجودی معامله گران
1-اطلاعات جمع می کنیم ، یاد می گیریم کتاب بخریم، سوال بپرسیم، شاید به سمینارها برویم و تحقیق می کنیم که چه چیز در معامله گری به کار می آید.
2-با علمی که به تازگی یاد گرفته ایم شروع به معامله گری می کنیم.
3-سودهایی بدست می آوریم ولی به سرعت از دستشان می دهیم و بعد متوجه می شویم که به علم و اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
4-اطلاعات بیشتری جمع می کنیم.
5-سهام مورد معامله مان را عوض می کنیم.
6-به بازار بر می گردیم و با سیستم اصلاح شده مان معامله می کنیم، با این اندیشه که، “این بار جواب می گیریم” .
7-پول بیشتری از دست می دهیم و شروع به از دست دادن اعتماد به خودمان می کنیم که” آیا من میتوانم یک معامله گر باشم؟” واقعیت از دست رفتن پول در مارکت برایمان جا می افتد.
8-شروع به گوش کردن به سایر معامله گران می کنیم و اینکه آنها چگونه کار می کنند.
9-به بازار بر می گردیم و به از دست دادن پول ادامه می دهیم.
10-به طور کلی سبک و روش خود را تغییر می دهیم.
11-برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر جستجو می کنیم.
12-به بازار بر می گردیم و پیشرفتی جزئی در کارمان می بینیم.
13-با یک معامله موفق دچار “اعتماد به نفس بیش از حد” می شویم و یک معامله بزرگ انجام می دهیم به این باور که این روش مطمئن است و بازار به زودی پولمان را می دهد.
14-شروع می کنیم به فهمیدن اینکه معامله گر موفق شدن، از آنچه که فکر می کردیم زمان و دانش بیشتری می طلبد. اغلب مردم زمانی که به پیچیدگی کار و آسان نبودن کسب درآمد با این روش پی می برند معامله گری را در این مرحله رها می کنند.
15-مصمم می شویم و روی آموزش روشهای واقعی معامله گری متمرکز می شویم.
16-روش معامله خودمان را با موفقیت هایی ادامه می دهیم، ولی در می یابیم که چیزی ازقلم افتاده است.
17-متوجه میشویم که باید قوانینی برای اجرای روشمان داشته باشیم.
18-برای توسعه و تحقیق روی قوانین روش معاملاتی مان، از معامله گری دست می کشیم تا فرصتی را برای تحقیق اختصاص دهیم.
19-دوباره شروع به معامله می کنیم ولی این بار با قوانین، و موفقیت بیشتری بدست می آوریم. ولی هنوز در حین ورود در معامله تردید داریم.
20-قوانین را جمع وتفریق و اصلاح می کنیم تا جایی که می بینیم باید در قوانینمان ماهر شویم.
21-احساس می کنیم که به استانه موفقیت در معامله گری بسیار نزدیک هستیم.
22-وقتی می بینیم که موفقیت مان به خاطر توانایی ما در عمل به روشمان است، شروع به احساس مسوولیت در برابر نتایج معاملاتمان می کنیم .
23-به معامله کردن ادامه می دهیم و در قوانین و روشمان ماهرتر می شویم.
24-در حین معامله کردن ، هنوز تمایل داریم از قوانین تخطی کنیم و نتایجمان هنوز نوسان دارند.
25-می دانیم که نزدیک شده ایم.
26-دوباره روی روشمان به تحقیق می پردازیم.
27-نسبت به روشمان مطمئن می شویم و به بازار برمی گردیم و معامله می کنیم.
28-نتایج معاملاتمان بهتر می شوند، ولی هنوز در اجرای قوانین مردد هستیم.
29-اکنون با مشاهده نتایج مان در هنگامی که به قوانین مان عمل نکرده ایم، اهمیت دنبال کردن قوانین را به وضوح درک می کنیم.
30-متوجه می شویم که دلیل عدم موفقیتمان در خود ماست، ( نداشتن انضباط در دنبال کردن قوانین و شکلی از ترس) و شروع به کار روی خودمان می کنیم.
31-به معامله گری ادامه می دهیم و بازار بیشتر و بیشتر ما را به خودمان می شناساند.
32-در روش و قوانین معامله گری مان استاد می شویم.
33-بطور مستمر پول بدست می آوریم.
34-کمی اعتماد به نفس بیش از حد پیدا می کنیم و باز بازار ما را متواضع می کند .
35-به یادگیری درسهایمان در بازار ادامه می دهیم.
36-ما معاملات کوچکتری انجام می دهیم که حجم هیجان کمتری برایمان دارد و این کار به طرز اعجاب آوری انضباط ما را بهبود می بخشد.
37-یاد می گیریم که مدیریت ریسک یکی از بزرگترین کلیدهای موفقیت در معامله گری است. شروع به درک این موضوع می کنیم که : ضررهای بزرگ باعث می شود که ما سود دهی مان را از دست بدهیم و بنابراین با حجم کمتر و ثابتی معامله می کنیم.
38-بدون تفکر درحین معامله، اجازه می دهیم قوانین برای ما معامله کنند (معامله گری خسته کننده می شود، ولی موفقیت آمیز است). حساب معاملاتی و حجم معامله ما متناسب باهم رو به افزایش هستند.
39-بیش از آنچه قبلا تصورش را در رویا می دیدیم، پول در می آوریم.
40-به زندگی خود می پردازیم و به همه اهداف رویایی خود می رسیم. پول ابزار جدیدمان برای انجام کارهایی است که همیشه آرزویشان را داشتیم.