اصطلاحات تحلیل تکنیکال
اصطلاحات تحلیل تکنیکال
1. روند – Trend
روند زمانی تشکیل میشود که تغییرات نرخ به صورت مداوم در یک مسیر به وقوع میپیوندد. در صورتیکه آن مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند. و درصورتی که آن مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند. در روند صعودی دارای کفها و سقفهای بالاتر و در روند نزولی کفها و سقفهای پایین تر داریم.
2. خط روند – Trend line
خط روند از اتصال حداقل دو دره کف یا دو قله سقف به یکدیگر ساخته میشود. در روند صعودی از اتصال دره ها و در روند نزولی از اتصال قله ها. (هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد خط روند معتبر تر است)
3. روند نزولی – Down trend
به روندی نزولی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های پایین تر از قبل تشکیل میشود.
4. روند صعودی – Up trend
به روندی صعودی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های بالاتر ساخته میشوند.
5. کانال – Channel
محصور کردن نوسان قیمت در یک چهارچوب و کانال
6. چارت – Chart
نموداری که در بازارهای مالی برای ثبت نوسان قیمت بکار می رود. که دارای دو بخش زمان و قیمت می باشد.
7. ضرر – Loss
8. حد ضرر – Stop Loss
به میزان ضرری که شما برای یک معامله در نظر می گیرید. مثلا سهامی را خریده اید و برای خود مشخص می کنید که ضرر من در این خرید نهایت ده درصد خواهد بود یا مثلا ضرر من در این معامله فلان میزان خواهد بود و اجازه ضرر بیشتر نمی دهم و معامله را با ضرر می بندم. هدف از داشتم حد ضرر یا حد توقف زیان این است که از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.
9. هدف – Target
به معنای هدف می باشد. مثلا شما سهامی را در قیمت 200 تومان میخرید و پیش بینی می کنید که به قیمت 300 تومان خواهد رسید. این 300 تومان می شود هدف قیمتی یا تارگت شما.
10. حد سود – Take Profit
به اختصار(TP=Take Profit) هم گفته می شود و به معنای این است هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید قیمتی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم که به این قیمت حد سود یا تیک پروفیت گفته می شود.
11. خرید – Long
به معنای ورود و بازکردن معامله خرید است (شخص در این معامله از افزایش قیمت ها نفع میبرد)
12. فروش – Short
به معنای ورود و بازکردن معامله فروش است (شخص در این معامله از کاهش قیمت ها نفع میبرد)
13. خرید – Buy
به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله فروش قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن short باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن را دارد)
14. فروش – Sell
به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله ی خرید قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن Long باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن را دارد)
15. اشباع خرید – Overbought
به بازاری اطلاق می شود که در آن سرعت افزایش بهای ارزیا سهام بیش از میزان معمول است وامکان تغییر حالت وجود دارد.(خریداران به نهایت قدرت رسیده اند)
16. اشباع فروش – Oversold
به بازاری اطلاق می شود که در آن کاهش بهای ارز یا سهام با سرعتی بیش از میزان معمول صورت گرفته وامکان تغییر حالت وجود دارد.(فروشندگان به نهایت قدرت رسیده اند)
17. ماشه (تریگر) – Trigger
به آرایشی از قیمت گفته میشود که شما بعد از رویت آن تصمیم می گیرد وارد معامله ی خرید یا فروش شوید. مثلا شکست خط روند، شکست یک محدوده مقاومتی یا حمایتی، فتح یا شکست قله یا دره قبلی و …. (تریگر به معنای خیلی ساده یعنی رویت شواهد و نشانه هایی برای ورود به یک معامله)
18. حمایت – Support
به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع ریزش و ادامه سقوط قیمت می شود. در سطوح حمایت عرضه ها کاهش و تقاضا زیاد می شود.
19. مقاومت – Resistance
به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع افزایش و رشد قیمت می شود و سدی برای قیمت محسوب می شود. در سطوح مقاومت عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد.
20. پیوت – Pivot
پیوت یکی از تعاریف کلیدی تحلیل تکنیکال می باشد و به معنای نقاط چرخش و تغییر در نمودار قیمتی است در اصل به نقاطی اطلاق می شود که نمودار دچار تغییر مسیر می شود (به بیان ساده تر نقاطی که قله ها و دره های قیمتی را میسازد). پیووت ها دو نوع هستند مینور و ماژور. در پیوت مینور تغییر اندک و در نوع ماژور تغییر زیاد است.
21. سووینگ – Swing
در لغت به معنای موج و چرخش می باشد و در اصطلاح بازارهای مالی یک واژه لاکچری هست مترادف با پیوت (high و low
22. های و لو – Low و High
به همان قله ها و دره های قیمتی گفته می شود که نمودار دچار چرخش و تغییر مسیر شده. این چرخش ها می تواند در مقیاس کوچک (کم اهمیت) یا در مقیاس بزرگ (پر اهمیت) باشد.
23. سوپلای و دیماند – Supply & Demand
سوپلای به معنی محل عرضه و دیماند در بازار به معنی محل تقاضا میباشد.
24. پیوت لاین – Pivot line
خطوطی هستند که بر اساس محاسبات و فرمول های خاصی روی چارت بصورت افقی رسم می شوند و می توان از آنها برای خطوط حمایت و مقاومت استفاده کرد. پیوت لاین ها بر اساس نوع فرمولی که ساخته می شوند انواع مختلفی دارند از جمله : پیوت استاندارد، پیوت فیبوناچی، پیوت دیمارک، پیوت وودی و کامریلا
نکته: پیوت لاین با نقاط پیوت که به معنای قله و دره هست تفاوت دارد.
25. معامله – Trade
معامله کردن، تجارت کردن،دادوستد کردن یک محصول تجاری (کالا،سهام و ارز)
26. معامله گر – Trader
تریدر به شخصی گفته مشود که اقدام به خرید و فروش در بازارهای مالی می کند.
27. پولبک – Pullback
پولبک (در لغت یعنی برگشت به عقب) یا بوسه خداحافظی به برگشت قیمت به سطح مهم قبلی به منظور قدرت گرفتن برای ادامه حرکت گفته میشود (مثلا اگر خط روندی شکسته شود و قیمت بعد از کمی دور شدن از خط روند در حرکت اصلاحی خود به خط روندش سری بزند و برگردد به آن پولبک گفته میشود.)
28. پولبک – Pullback
پولبک (در لغت یعنی برگشت به عقب) یا بوسه خداحافظی به برگشت قیمت به سطح مهم قبلی به منظور قدرت گرفتن برای ادامه حرکت گفته میشود (مثلا اگر خط روندی شکسته شود و قیمت بعد از کمی دور شدن از خط روند در حرکت اصلاحی خود به خط روندش سری بزند و برگردد به آن پولبک گفته میشود.)
29. بازار خرسی – Bear Market
اصطلاحا به بازاری گفته میشود که نزولی و کاهشی است (خرس نماد بازار نزولی است)
30. بیریش – Bearish
که از ریشه کلمه bear به معنی خرس است و یعنی بازار نزولی است.
31. بازار گاوی – Bull Market
اصطلاحا به بازار صعودی گفته میشود (گاو نر نماد بازار صعودی است)
32. بولیش – Bullish
از ریشه کلمه bull به معنی گاو نر میآید و یعنی بازار صعودی است.
33. شکست به بیرون – Break Out
اصطلاح تحلیل فنی که برای توصیف تغییرات قیمت بکار میرود هنگامی که قیمت از حمایت یا مقاومتی فرار می کند.
معامله گری و مدیریت سرمایه
1. کارگزار – Broker
در یک جمله میتوان گفت کارگزار واسط بین سرمایهگذاران و بازراهای مالی (مثلا بورس) هستند و کار خرید و فروش سهام و اوراق بهادار به نمایندگی از طرف مشتریان توسط کارگزاران انجام میشود.
2. معامله گر بلند مدتی – Long-term
این معامله گران از نمودارهای هفتگی برای دریافت دورنمای حرکت بازار و از نمودارهای روزانه برای قرار دادن نقاط ورود به معامله استفاده می کنند و معاملات آنها چندین هفته و ماه ممکن است باز باشد.
3. معامله گر کوتاه مدتی – Short-term
این معامله گران از تایم فریمهای ساعتی استفاده می کنند و معاملات خود را برای چند ساعت یا یک هفته باز نگه می دارند.
4. اسکالپر – Scalper
به معامله گران خیلی کوتاه مدتی گفته می شود. این معامله گران برای تحلیل بازار از تایم فریمهای یک تا پنج دقیقه استفاده می کنند، معاملات خود را در طول روز انجام داده و با بسته شدن بازار از آنها خارج می شوند. اسکالپ در لغت به معنای نوک زدن به معاملات می باشد که معمولا با حجم بالا و حد ضرر و حد سود های کوچک انجام می شود.
5. استراتژی مکانیکی – Mechanical Trading System
سیستم مکانیکی یعنی استراتژی هایی که نقاط ورود و خروج را بر اساس روال ها و الگوریتم های مشخصی که منطبق بر اندیکاتور ها هستند صادر می کند.
6. لبه معاملاتی – trading edge
اج (Edge) در لغت به معنای لبه و دستگیره می باشد و در ترجمه عمومی به معنای امکان وقوع بیشتر یک پیشامد نسبت به دیگر پیشامد است و در معاملات به شرایطی گفته می شود که با رخ دادن آنها احتمال موفقیت یک معامله بیشتر از شکست آن است. یعنی امکان وقوع بیشتر یک مسیر برای قیمت نسبت به مسیر دیگر (ریوارد به ریسک بالا) به زبان ساده تر همان استراتژی و روش معاملاتی شماست که احتمال مناسبی در به سود نشستن معاملات شما دارد.
7. بریک ایون – Break even
در ادبیات اقتصادی به معنی سربسر شدن هزینه و درآمد هست (بدون ریسک) . یعنی سود و زیان صفر. در اصطلاح بازار سرمایه وقتی نقطه استاپ به نقطه ورود منتقل میشود. در نتیجه اگر پوزیشن استاپ هم بخورد شما بدون ضرر از پوزیشن خارج میشوید .(انتقال استاپ به نقطه ورود)
8. ریسک فیری – Risk free
در اصطلاح بازار سرمایه همان مفهوم break even را دارد.
9. کمیسیون – Commission
کارمزد و مبلغی که یک کارگزار به عنوان حق الزحمه می گیرد تا به نیابت از مشتری معامله ای را انجام دهد.
10. درادان – Draw Down
کاهش موجودی حساب در نتیجه یک یا چند معامله پیدرپی ناموفق.
11. فبل اور کیل – Fill or Kill
دستور خرید یا فروش داده شده به کارگزار که یا باید فوراً به طور کامل اجرا شود یا اگر چنین امکانی فراهم نیست به طور کامل لغو گردد. (عامیانه یعنی یا انجام بده کامل یا بی خیال سفارش شو)
12. بازار رنج – Flat یا range یا Sideways
اصطلاحا به زمانی اطلاق می شود که نوسان های بازار جهت خاصی نداشته و فراز و فرود واضحی در بازار مشاهده نمی شود.
13. فورکست – Forecast
پیشبینی کردن، پیشبینی بازار و شاخصهای اقتصادی توسط کارشناسان.
14. اسپایک – Spike
به پرشهای شدید و ناگهانی قیمت گفته می شود.
15. هج – Hedging
داشتن یک یا چند موقعیت معاملاتی در بازار آتی یا اختیاری برخلاف موقعیت معامله در بازار نقدی است و هدف این نوع معاملات کاهش یا محدود کردن ریسک هایی است که ناشی از تغییرات قیمت به وجود می آید.
16. لات – Lot
واحد معاملات – در بازار ارز هریک LOT برابر ۱۰۰ هزار واحد می باشد، مقدار این واحد برای سهام و نفت متفاوت است.
17. دستور – Order
دستور مشتری برای خرید یا فروش.
18. سکوی معاملات – Platform
در بازار های بین المللی امروزی که از اینترنت و وسائل مخابراتی مدرن بهره می جوید سکوی معامله یک مکان فیزیکی نِست که در آن خریداران و فروشندگان برای انجام معامله با یکدیگر گرد هم آیند بلکه مکانی مجازی در شبکه اینترنت است که کلیه اطلاعات و امکانات لازم برای خرید و فروش را در اختیار معامله گران قرار می دهد.
19. موقعیت – Position
به مجموع معاملات خرید و فروش که هنوز بسته و آفست نشده اند گفته میشود.
20. جلسه – Session
از اصطلاحات بورس است و به مدت زمان کار بازار گفته می شود یعنی از زمانی که بازار باز می شود تا زمانی که تعطیل می گردد.
22. قیمت ستل – Settlement Price
آخرین قیمت معامله شده یک محصول تجاری در طول روز گذشته.
23. اسپرد – Spread
تفاوت بین نرخ خرید ونرخ فروش یک ارز – تفاوت بین نرخهای پیشنهاد فروش و قیمت خرید.
24. سوئینگ تریدر – Swing trader
به معامله گرانی گفته میشود که معاملات آنها از یک روز تا چند روز باز می ماند یا به بیان دیگر به معامله گران کوتاه مدت اطلاق میشود.
25. دنبال کردن حد ضرر – Trailing Stop
ابزاری تکنیکال میباشد که برای ادامه روند سود دهی در بازار از آن استفاده میشود. سطحی متغییرکه در روند صعودی بازار قیمت را بالاتر میبرد و در روند نزولی آن را پایینتر میآورد.در پوزیشن خرید با صعود بازار دستور (stop loss) توسط نرم افزار بالاتر برده میشود و در پوزیشن فروش با نزول بازار این دستور توسط نرم افزار پایینترآورده میشود.
26. دستور شرطی – pending order
به مجموع دستوراتی که برای بازکردن معاملات شما شرطی قرار می دهند دستورات شرطی می گویند چهار دستورات شرطی داریم که در زیر به آن اشاره شده (Limit Orders هم گفته می شود).
27. بای استاپ – Buy stop
یعنی معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار می بیند و صبر می کند سطح مورد نظر او شکسته شود و بعد وارد معامله خرید میشود (دستور خریدی بالقوه که با افزایش قیمت و رسیدن به قیمت مورد نظر اجرا می شود ) بخر به شرط(گذاشتن سفارش خرید بالاتر از قیمت جاری).
28. بای لیمیت – Buy limit
یعنی معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از از قیمت فعلی بازار می بیند و اعتقاد داره بازار یه پایین میزنه بعد میره بالا (دستور خریدی بالقوه که با کاهش قیمت و رسیدن به قیمت مورد نظر اجرا می شود) بخر به شرط (گذاشتن سفارش خرید پایین تر از قیمت جاری).
29. سل استاپ – Sell stop
یعنی معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از از قیمت فعلی بازار می بیند و صبر می کند سطح مورد نظر او به پایین بشکند و بعد وارد معامله فروش میشود.(دستور فروشی بالقوه که با کاهش قیمت و رسیدن به قیمت مورد نظر اجرا می شود) بفروش به شرط(گذاشتن سفارش فروش پایین تر از قیمت جاری).
30. سل لیمیت – Sell limit
یعنی معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتراز از قیمت فعلی بازار می بیند و اعتقاد دارد بازار یه بالا میزنه بعد میریزه.(دستور فروشی بالقوه که با افزایش قیمت و رسیدن به قیمت مورد نظر اجرا می شود) بفروش به شرط (گذاشتن سفارش فروش بالاتر از قیمت جاری).
31. وین ریت – winrate
32. همپوشانی – Overlap
به معنای همپوشانی یا روی هم افتادگی معنی می دهد.
33. اصلاحی – Correction
به حرکت قیمت در جهت خلاف روند فعلی به منظور استراحت و کسب قدرت برای ادامه حرکت خود.مثلا اگر روند صعودی هست یه کاهش قیمت به منظور نفس گیری و بعد مجدد ادامه روند صعودی.
34. ایمپالس – impulse
در معنای لغتی به معنای انگیزشی و جنبشی می باشد و در اصطلاح الیوتی به موجهای قوی نزولی یا صعودی گفته میشود.
35. لات – Lot
قرارداد، برای معامله در بورس باید مقدار حداقل و استانداردی از تعداد واحدهای مورد معامله مورد مبادله قرار گیرد که به این مقدار استاندارد یک لات گفته می شودمثلا یک لات دلار برابر 100.000 دلار است.
36. پیپ – Pip
پیپ یا پوینت به واحد اندازه گیری حرکات و نوسانات قیمت در بازار ارز گفته می شود. مثلا اگر جفت ارز EUR/USD از عدد 1/14121 به عدد 1/14807 برسد در حقیقت 68.6 پیپ یا 686 پیپ جا به جا شده.
37. پیپت – Pipet
به کوچکترین واحد نوسانات قیمت در بازار ارز گفته می شود که معمولا چون خیلی ناچیز است استفاده از آن معمول نیست و از همان اصطلاح پیپ معامله گران استفاده می کنند. (اگر پیپ را به ده قسمت تقسیم کنیم پیپت یک قسمت یا یک دهم آن می باشد) مثلا اگر جفت ارز EUR/USD از عدد 1/14121 به عدد 1/14807 برسد در حقیقت 686 پیپپ یا 68/6 پیپ جا به جا شده.
38. معامله باز – Open position
وقتی در کارگزار معامله ای دارید که هنوز نبسته اید به آن معامله باز گفته می شود مثلا سهام یا کالایی را خریده اید و هنوز آنرا نگه داشته اید.
39. آفست – Offset
به معنای بستن و تسویه کردن معامله باز می باشد.
40. لوریج – Leverage
اهرم یا لوریج ابزاری است که کارگزاران در اختیار معامله گران قرار می دهد که معامله گران بتوانند بیش از سرمایه اولیه خود معامله کنند. برای مثال، وقتی که حساب شما دارای لوریج ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد، شما می توانید صد دلار را با پرداخت یک دلار معامله کنید. بنابر این برای معامله یک لاتی (صد هزار واحد) دلار تنها نیاز است که ۱۰۰۰ دلار بپردازید یعنی می توان گفت قدرت پول شما صد برابر می شود.
توجه داشته باشید لوریج یک شمشیر دولبه هست که هم می تواند باعث ایجاد سودهای هنگفت و همچنین ضرر های سنگین برای شما بشود. چون عملا به شما این امکان را می دهد که بیش از سرمایه خود معامله کنید.
41. بالانس – Balance
زمانی که شما هیچ معامله بازی نداشته باشید؛ بالانس حساب شما، مقدار پولی است که در حسابتان دارید. مثلا اگر در حساب خود 1000 دلار داشته باشید و هیچ معامله بازی هم نداشته باشید بالانس حساب شما 1000 دلار است.
42. اکوئیتی – Equity
از لحاظ لغتی به معنای معادل می باشد. وقتی از بالانس شما میزان سود یا ضرر معاملات باز شما اضافه یا کسر می شود عددی بدست می آید که خالص دارای شماست. مثلا بالانس شما 1000 دلار است و مجموع معاملات باز شما 150 دلار در ضرر است در این صورت ایکوئیتی شما برابر است با 850 دلار و اگر معاملات خود را ببندید بالانس شما از 1000 دلار به عدد قطعی 850 دلار کاهش می یابد. (به بیان ساده موجودی حساب شما بعد از بستن همه معاملات باز)
Equity = Balance + Unrealized Profits/Losses
or
Equity = Margin + Free Margin
43. مارجین – Margin
وقتی معامله جدیدی باز میکنید کارگزار با توجه به حجم و نوع کالای مورد معامله شما بخشی از سرمایه اولیه شما را به عنوان ضمانت (وجه الضمان) نزد خود مسدود و بلوکه میکند.
44. فیری مارجین – Free margin
به میزان وجه آزاد حساب شما گفته می شود که می توانید با آن معامله کنید. وقتی از Equity حساب میزان Margin معاملات کم می شود عددی بدست می اید که به آن فیری مارجین گفته می شود
Free Margin = Equity – Margin
45. مارجین لول – Margin level
یکی از اصطلاحات اساسی است که تعاریف دیگری نیز از آن استخراج میشود لذا دانستن آن خیلی اهمیت دارد. مارجین لول سطحی است که از تقسیم خالص دارایی شما (Equity) بر مارجین (Margin) شما بدست می آید و به درصد بیان می شود که نشان می دهد خالص دارایی های شما چه درصدی از مارجین اشغال شده توسط معاملات باز شماست و دانستن این درصد به شما در مدیریت سرمایه کمک می کند.
Margin level = (equity/margin) x 100
نکته1: اگر مارجین لول حساب شما به صد درصد برسد یعنی خالص دارایی های شما با مارجین حساب برابر شده لذا بروکر به شما اجازه نمی دهد که پوزیشن جدیدی باز کنید.
نکته2: دو اصطلاح Margin Call و Stop out level بر اساس Margin level تعریف می شوند.
46. کال مارجین – Margin Call
وقتی margin level شما از درصد مشخصی کمتر شود بروکر شروع به اختطار دادن به شما می کند که باید حساب خود را شارژ کنید تا بروکر اقدام به بستن معاملات باز شما نکند در این حالت کادر قرمز رنگی در متاتریدر در زیر معاملات شما ایجاد میشود. این عدد معمولا 50 درصد است.
نکته: کال مارجین به معنای اخطار بروکر به شما است که از صفر شدن حساب شما جلوگیری کند ولی بصورت عامیانه این لفظ در بین تریدر ها به معنای صفر شدن حساب کاربرد پیدا کرده.
47. سطح استاپ اوت – Stop out level
وقتی margin level شما به سطح بحرانی برسد که در بروکر ها معمولا 10 یا 20 درصد است متاتریدر به طور اتوماتیک در این درصد شروع به بستن معاملات شما می کند و این کار را با بستن معامله ای که بیشترین ضرر را داشته است، شروع می کند تا حساب شما از منطقه بحرانی دور شود.
48. استاپ لول – stop level
وقتی معامله ای را انجام می دهید و قصد تعیین حد ضرر و حد سود را دارید این مفهوم استفاده می شود و میزان فاصله ای است که می بایست بین قیمت مد نظر معامله گر (جهت قرار دادن حد سود , حد ضرر یا دستور های پندینگ) و قیمت جاری وجود داشته باشد تا بروکر به معامله گر اجازه ثبت آن را بدهد. ضمنا دقت نمایید که این عدد یک میزان ثابت نیست و بروکر می تواند بنا به شرایط و دلایل مختلف عدد stops level را در سیمبل های معاملاتی مختلف تغییر دهد.
نکته: فاکتور stops level برای معامله گرانی که اسکالپی هستند و معاملات سریعی دارند و قصد دارند حد ضرر یا حد سود را در فاصله کمی از قیمت ست کنند اهمیت زیاد دارد لذا برای انتخاب بروکر باید به این موضوع توجه کنند.
49. کانترکت سایز – contract size
اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات به ازای یک لات استاندارد می باشد که در بروکر های مختلف تفاوت هایی دارد. مثلا کانترکت سایز نماد داوجونز اگر در بروکری اگر ده باشد یعنی یک لات معامله داوجونز شامل ده قرارداد است. یا مثلا اگر کانترکت سایز طلا در بروکری اگر 100 باشد یعنی یک لات طلا 100 اونس است. یا اگر کانترکت سایز نفت در بروکری 100 باشد یعنی یک لات نفت 100 بشکه نفت است یا اگر کانترکت سایز بیت کوین در بروکری یک باشد یعنی هر لات آن یک بیت کوین است.
50. ریکوت – Requote
ریکوت به معنای لفظی قیمت گذاری مجدد می باشد و منظور آن است که زمانی که شما سفارش خرید یا فروش می دهید به هر دلیل کارگزاری نتواند در قیمت مورد نظر شما خرید یا فروش را انجام دهد و به شما فرصت انتخاب قیمت جدید را بدهد. به معنای عامیانه یعنی مظنه گیری مجدد. هر چه ریکوت های قیمتی یک کارگزاری کمتر باشد کار با آن کارگزاری راحت تر و اعتبار بیشتری برای او محسوب می شود.
51. اسلیپیج – Slippage
اسلیپیج در لغت به معنای لغزش و لیز خوردن می باشد و در اصطلاح معامله گری به معنی اختلاف بین قیمتی است که شما سفارش میگذارید با قیمتی که سفارش شما با آن مچ و اجرا میشود. اسلیپیج دارای اهمیت بالایی میباشد و می تواند پوزیشن های لحظه ای و حد ضرر ها و حد سودها های شما را دستخوش تغییرات کند و آنها را با قیمت های دیگری اجرا کند.
اسلیپیج زمانی که بازار بر اساس اخبار یا گپ های قیمتی دچار تلاطم می شود معنی پیدا می کند به اینصورت که قیمت پرش ناگهانی می کند و چون در قیمت شما یا حدسود یا حد ضرر شما تقاضا و قیمتی وجود ندارد که با آن مچ شود لذا اسلیپیج باعث لیز خوردن قیمت جاری و اجرا و مچ شدن پوزیشن شما در اولین قیمتی است که در دسترس است و تقاضا برای آن وجود دارد.
نکته1: اسلیپیج روی حد ضرر شما تاثیر بد و روی حد سودها تاثیر خوبی دارد.
نکته2: اسلیپیج با ریکوت تفاوت دارد.
52. بک تست – Back test
در لغت به معنای آزمون در گذشته می باشد. و در بازارهای مالی به معنای تست و بررسی یک استراتژی و روش در گذشته چارت می باشد تا بتوان میزان موفقیت و نقاط ضعف و قوت یک استراتژی را مورد بررسی قرار داد.
53. لیکوئیدیتی – Liquidity
به میزان نقد شوندگی و شناوری یک بازار گفته می شود. هر چه یک بازار نقد شونده تر باشد راحت می توانید سهام یا کالا یا ارز خود را نقد و تبدیل به پول کنید چون در چنین بازارهایی عرضه و تقاضا بالاست و به قول معروف کمتر صف خرید و فروش می شوند.
54. والاتیلیتی – Volatility
گریزگری یا فراریت در علم شیمی و فیزیک به تمایل یک ماده برای تبدیل شدن به فاز بخار گفته میشود و در اصلاح بازارهای مالی شاخصی است که میزان نوسان هر جفت ارز را در بازه زمانی خاصی اندازه گیری می کند. به عنوان مثال جفت ارز پوند به ین فراریت بالایی داره و در طول روز نوسانات زیادی انجام میدهد.
55. کورلیشن – Correlation
به میزان همگام بودن و هم حرکت بودن دو یا چند ارز یا کالا گفته میشود که بصورت درصد بیان میشود از -100% تا +100%